روغن سوخته و قیمت بشکه ای و لیتر روغن سوخته




captcha


آمار مطالب

کل مطالب : 83
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 7
باردید دیروز : 5
بازدید هفته : 35
بازدید ماه : 65
بازدید سال : 180
بازدید کلی : 21133
بیماری که به روانپزشک مراجعه می کند،چه چرخه درمانی را پشت سر می گذارد تا به مرحله بهبودی از بیماری برسد؟

بیماری که به روانپزشک مراجعه می کند،چه چرخه درمانی را پشت سر می گذارد تا به مرحله بهبودی از بیماری برسد؟

علی القاعده در جلسه اول درمان،ارزیابی جامع و همه جانبه از وضعیت بیمار انجام می شود.این ارزیابی معاینه وضعیت جسمی،سابقه بیماری روانی فرد،سابقه بیماری های خانوادگی،سابقه قبلی بیماری های جسمی در فرد،علائم مهم بیماری های جسمی که به موارد روانپزشکی ارتباط پیدا می کنند،سوابق درمان های دارویی،مصرف مواد و ارزیابی شخصیتی خود فرد و خانواده اش است.با این ارزیابی روانپزشک ذهنیتی از مراجع پیدا می کند،با او ارتباط برقرار می کند و ارزیابی می کند که چه کمک فردی می تواند به مراجع خود بکند. بعد از ارزبایی هایی که انجام می گیرد،طرح درمانی متناسب با مشکل بیمار ریخته می شود که مثلا بیمار چه نوع درمان دارویی یا غیر دارویی را داشته باشد.

شخصا خیلی از اوقات برای درنظر گرفتن مسیر مناسب درمان از خود بیمار نظرخواهی می کنم.البته مواردی هم هست یک روش درمانی برای بیمار در نظر گرفته می شود،چون در بسیاری از بیماری های روانپزشکی،خط اول درمان،درمان های دارویی است و درمان های دیگر تا مدت ها برای بیمار الزام پیدا نمی کند.اگر درمان دارویی نیاز باشد،حتما آموزش های لازم در این خصوص که چه مدت طول می کشد تا دارو اثر کند،عوارض جانبی آن چیست و زمان و مدت مصرف دارو تا چه زمانی باید باشد،به بیمار داده می شود.ولی در اکثر موارد خود فرد و خانواده وی تصمیم گیرنده نوع درمان هستند.در این چرخه،نوع مراجعه های بعدی بیمار برای پیگیری درمان و در دسترس قرار دادن فردی که بیمار در ساعات مختلف شبانه روز مشکل خود را در مواقع بحرانی با او مطرح کند،لحاظ می شود.

یک اصل مهم در روانپزشکی این است که این گروه از متخصصان به افراد بنابر بر تفاوت هایی که دارند کمک می کنند.ما چیزی به نام افسرده نداریم،ما بیماری داریم که به روانپزشک مراجعه می کند و تشخیص بیماری افسردگی می گیرد و هر بیماری که این تشخیص را می گیرد با بیمار دیگر متفاوت است و کمکی هم که یک روانپزشک به آنها می کند باید با هم متفاوت باشد و نباید دو بیمار افسرده را یکسان در نظر گرفت و باید تفاوت های فردی هر بیمار با دیگری را درمان لحاظ کرد.

تمایز عمده کار روان‌پزشکان در درمان هایی که انجام می دهند، دارو درمانی است و البته در بسیاری از مواقع همین مصرف دارو، ترس از مراجعه به روانپزشکان را ایجاد می کند. این باور غلط را چطور می توان در بین مردم برطرف کرد؟

در طول سال های گذشته،باورهای اشتباهی در مورد مصرف دارو در بین مردم کشور ما به وجود آمده است.از جمله اینکه،داروهای روانپزشکی عوارض دارد،این داروها اعتیاد آور است و افراد را به خود وابسته می کند.شاید زمانی این باروها در مورد بعضی از داروهای روانپزشکی درست بوده باشد و افراد تجارب ناخوشایندی از مصرف این دارو ها در خانواده یا خودشان داشته اند،ولی امروزه عمده بیماری های روانپزشکی که در جامعه ما به وفور یافت می شود،مثل افسردگی،اضطراب و وسواس،با داروهایی درمان می شود که عوارض بسیار کمی از خود برجا می گذارد.

البته هر فردی پاسخ گویی متفاوتی به درمان دارویی دارد،اما امکانات جدید دارویی این اختیار را به روانپزشک و بیمار می دهد که در صورت مشاهده عوارضی که برای بیمار ناخوشایند است،داروی وی را تغییر دهد تا بیمار احساس ناراحتی کمتری کند.

البته که همه این نگرانی ها در بین افراد طبیعی است،ولی مردم باید به این باور برسند که عمده بیماری های روانپزشکی به دلیل تغییر در ساختار شیمیایی مغر اتفاق می افتد و دارودرمانی با تنظیم این ساختارها به بهبود بیماری آنها کمک می کند.مثل فردی که دچار بیماری فشار خون است و با مصرف دارو بیماری خود را کنترل می کند؛فرد افسرده نیز برای بهبود حال خود باید دارو مصرف کند،تنها تفاوت این دو در تظاهرات علائم است که بعضی منشا جسمانی و بعضی منشا روانی دارد.

بیماری که به روانپزشک مراجعه می کند،چه چرخه درمانی را پشت سر می گذارد تا به مرحله بهبودی از بیماری برسد؟

علی القاعده در جلسه اول درمان،ارزیابی جامع و همه جانبه از وضعیت بیمار انجام می شود.این ارزیابی معاینه وضعیت جسمی،سابقه بیماری روانی فرد،سابقه بیماری های خانوادگی،سابقه قبلی بیماری های جسمی در فرد،علائم مهم بیماری های جسمی که به موارد روانپزشکی ارتباط پیدا می کنند،سوابق درمان های دارویی،مصرف مواد و ارزیابی شخصیتی خود فرد و خانواده اش است.با این ارزیابی روانپزشک ذهنیتی از مراجع پیدا می کند،با او ارتباط برقرار می کند و ارزیابی می کند که چه کمک فردی می تواند به مراجع خود بکند. بعد از ارزبایی هایی که انجام می گیرد،طرح درمانی متناسب با مشکل بیمار ریخته می شود که مثلا بیمار چه نوع درمان دارویی یا غیر دارویی را داشته باشد.

شخصا خیلی از اوقات برای درنظر گرفتن مسیر مناسب درمان از خود بیمار نظرخواهی می کنم.البته مواردی هم هست یک روش درمانی برای بیمار در نظر گرفته می شود،چون در بسیاری از بیماری های روانپزشکی،خط اول درمان،درمان های دارویی است و درمان های دیگر تا مدت ها برای بیمار الزام پیدا نمی کند.اگر درمان دارویی نیاز باشد،حتما آموزش های لازم در این خصوص که چه مدت طول می کشد تا دارو اثر کند،عوارض جانبی آن چیست و زمان و مدت مصرف دارو تا چه زمانی باید باشد،به بیمار داده می شود.ولی در اکثر موارد خود فرد و خانواده وی تصمیم گیرنده نوع درمان هستند.در این چرخه،نوع مراجعه های بعدی بیمار برای پیگیری درمان و در دسترس قرار دادن فردی که بیمار در ساعات مختلف شبانه روز مشکل خود را در مواقع بحرانی با او مطرح کند،لحاظ می شود.

یک اصل مهم در روانپزشکی این است که این گروه از متخصصان به افراد بنابر بر تفاوت هایی که دارند کمک می کنند.ما چیزی به نام افسرده نداریم،ما بیماری داریم که به روانپزشک مراجعه می کند و تشخیص بیماری افسردگی می گیرد و هر بیماری که این تشخیص را می گیرد با بیمار دیگر متفاوت است و کمکی هم که یک روانپزشک به آنها می کند باید با هم متفاوت باشد و نباید دو بیمار افسرده را یکسان در نظر گرفت و باید تفاوت های فردی هر بیمار با دیگری را درمان لحاظ کرد.

تمایز عمده کار روان‌پزشکان در درمان هایی که انجام می دهند، دارو درمانی است و البته در بسیاری از مواقع همین مصرف دارو، ترس از مراجعه به روانپزشکان را ایجاد می کند. این باور غلط را چطور می توان در بین مردم برطرف کرد؟

در طول سال های گذشته،باورهای اشتباهی در مورد مصرف دارو در بین مردم کشور ما به وجود آمده است.از جمله اینکه،داروهای روانپزشکی عوارض دارد،این داروها اعتیاد آور است و افراد را به خود وابسته می کند.شاید زمانی این باروها در مورد بعضی از داروهای روانپزشکی درست بوده باشد و افراد تجارب ناخوشایندی از مصرف این دارو ها در خانواده یا خودشان داشته اند،ولی امروزه عمده بیماری های روانپزشکی که در جامعه ما به وفور یافت می شود،مثل افسردگی،اضطراب و وسواس،با داروهایی درمان می شود که عوارض بسیار کمی از خود برجا می گذارد.

البته هر فردی پاسخ گویی متفاوتی به درمان دارویی دارد،اما امکانات جدید دارویی این اختیار را به روانپزشک و بیمار می دهد که در صورت مشاهده عوارضی که برای بیمار ناخوشایند است،داروی وی را تغییر دهد تا بیمار احساس ناراحتی کمتری کند.

البته که همه این نگرانی ها در بین افراد طبیعی است،ولی مردم باید به این باور برسند که عمده بیماری های روانپزشکی به دلیل تغییر در ساختار شیمیایی مغر اتفاق می افتد و دارودرمانی با تنظیم این ساختارها به بهبود بیماری آنها کمک می کند.مثل فردی که دچار بیماری فشار خون است و با مصرف دارو بیماری خود را کنترل می کند؛فرد افسرده نیز برای بهبود حال خود باید دارو مصرف کند،تنها تفاوت این دو در تظاهرات علائم است که بعضی منشا جسمانی و بعضی منشا روانی دارد.

تعداد بازدید از این مطلب: 123
|
امتیاز مطلب : NAN
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


می توانید دیدگاه خود را بنویسید

تعداد صفحات : 1



عضو شوید


نام کاربری :
رمز عبور :

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود