البته آه و ناله کردن در بعضی مواقع تا حدودی سالم و طبیعی است؛ بعد از یک شکست عشقی، بعد از مرگ یک عزیز یا چیزهایی شبیه این، اما همیشه مرزی وجود دارد که شما باید از جا بلند شوید و واقعیت را بپذیرید، چون نقصیر و وظیفهی هیچ کس دیگری نیست، جز خودتان! افرادی که در یک چرخهی پوچ و بدبختی نابودکننده زندگی میکنند و عملا هیچ تلاشی برای تغییر زندگیشان نمیکنند، همانهایی هستند که مدام در حال عجز و لابه کردن و اظهار ناتوانی هستند؛ افراد سمی! اجتناب از این آدمها و تائید نکردنشان، نه تنها به نفع خودشان است، بلکه شما را هم از گیرافتادن در دنیای افسردهشان نجات میدهد.
۱۰. جوابهای مستقیم و روشن برای سوالهایشان میطلبند
افراد سمی معمولا جوابهای الکی، مبهم، غیرمتعهدانه یا گمراه کننده به سوالها میدهند. راهی که یک فرد سمی میرود تا مجبور نشود جوابهای قانعکننده ندهد، احمقانه و باورنکردنی است. او این کار را نه تنها برای امتناع از دادن اطلاعات انجام میدهد بلکه نمیخواهد کسی وادارش کند که بعدا حرف خود را پس بگیرد. راه مقابله با این افراد در چنین شرایطی این است که فقط سوالهایی از آنها پرسیده شود که جوابهایی قاطع و روشن داشته باشند، یعنی سوالهایی با جواب بله یا نه. بدین ترتیب وادار خواهند شد تصمیمشان را برای جواب بگیرند و یک جواب واضخ بدهند و وارد بازی روانی با شما یا دیگران نشوند.
۱۱. با خودشیفتهها درگیر نمیشوند
خودشیفتهها عاشق خودشان هستند یا دقیقتر بگوییم، آنها عاشق نظرات خودشان هستند. آنها معمولا آنقدر خام ِ علایق خودشان هستند که ناخودآگاه واقعیت را گم میکنند. خودشیفتهها به دنبال تعریف و تمجیدند و اغلب وانمود میکنند نسبت به خودشان چندان هم احساس رضایت نمیکنند. آنها معمولا زیاد از خودشان عکس میگیرند و مدام به دنبال نظرات دیگران در مورد این عکسها هستند. بهترین راه برخورد با خودشیفتهها این است که آنها را نادیده بگیرید و اهمیتی به ولع سیریناپذیر آنها جهت کامروایی ندهید. شما نباید از آنها انتقاد کنید یا کاری کنید نسبت به خودشان احساس بدی داشته باشند، بلکه فقط آنها را نادیده بگیرید. اینطور به آنها یادآوری خواهید کرد که همهی ما انسان هستیم و زندگی همهی ما به یک اندازه معنیدار است.
۱۲. اگر کسی مرتکب اشتباهی شود به او گوشزد میکنند
افراد سمی تقریبا هرکاری میکنند که خودشان را از اشتباه و تقصیر تبرئه کنند، حتی اگر واقعا مقصر باشند و برای هر اشتباهی، بهانههای عجیب و غریب میآورند. افراد باهوش و عاقل کاری که میکنند این است که به آنها میگویند که تقصیر اشتباه به گردن آنهاست و بهانههایشان را نمیپذیرند. البته اگر افراد سمی، حیلهگر و دوپهلو باشند، کار سختی خواهد بود اما در نهایت به رشدشان کمک میکند.
۱۳. تحت تاثیر محبت دروغین قرار نمیگیرند
شما نمیتوانید از کسی چیزی را انتظار داشته باشید که ندارد یا در شرایط ارائهی آن به شما نیست. افراد سمی معمولا سعی میکنند با غرق محبت و تمجید کردن دیگران، بر آنها پیروز شوند. آنها این کار را میکنند چون چیزی از شما میخواهند و انتظاری از شما دارند. شاید زمانی هم متوجه شوید آنها آنقدرها هم که به نظر میرسد اهل ستایش و احترام گذاشتن نیستند، بلکه شاید با مشتری یا غریبهها بدرفتاری هم بکنند. ساده نباشید و باور نکنید که این آدم واقعا دوستتان دارد، یا اینکه واقعا مهربان و باوقار است، بلکه فقط سعی دارد به هدفش برسد.
۱۴. اجساسات خود را کنترل میکنند
افراد سمی سعی میکنند احساسات دیگران را به بازی بگیرند تا گروهی اجتماعی را در جهت نیازهای خودشان مهندسی کنند. افراد باهوش برای پیشگیری از قرار گرفتن در چنین شرایطی، نسبت به احساسات و هیجانات خود، آگاهی پیدا میکنند و دلیل هر احساسی را که دارند میدانند و تنها کسی هستند که میتوانند این احساسات را کنترل کنند. البته این کار در کلام ساده به نظر میرسد، چون کنترل احساسات نیاز به سالها تمرین ذهنی دارد، بنابراین برای بیشتر ما که ممکن است به این مهارت نرسیده باشیم، بهترین کار این است که از قرار گرفتن در موقعیتهایی که ممکن است باعث شود رفتار غیرمنطقی داشته باشیم یا احساس امنیت نکنیم اجتناب کنیم.
مثلا وارد بحثهایی نشوید که احساسات شما را برانگیخته میکند یا به شما حس ناامنی میدهد، شاید بهتر باشد حرفهایتان را روی کاغذ بیاورید و به صورت نامه یا پیام به فرد مقابل بفرستید. این کار به شما فرصت میدهد تا گفتههایتان را به دور از هیجانی شدن، به خوبی بررسی کنید و یک جواب کنترل شده بدهید نه یک واکنش انفجاری!
۱۵. روی راهحلها تمرکز میکنند، نه روی مسائل
افراد سمی معمولا وقتی مشکلی پیش میآید، بیشتر به دنبال پرداختن و شاخ و برگ دادن به خود مسئله هستند نه پیدا کردن راه حل. چون دوست ندارند برای یافتن راه حل، به خودشان زحمت بدهند. همیشه سرزنش کردن دیگران خیلی سادهتر از ایجاد تغییر است. اما افراد باهوش برعکس عمل میکنند و اگر برای کس دیگری هم مشکلی پیش بیاید سعی میکنند چیزی را درست کنند و کمکی کرده باشند تا مشکل برطرف شود، حتی اگر نقشی نداشته باشند. این نشان میدهد آنها دلرحم، حامی و وفادارند. سرزنش کردن کسی بابت یک مشکل، نشان میدهد که شما از مواجهه با آن میترسید، ضمنا کمک به حل مشکل، مدیریت شما را میرساند!
البته آه و ناله کردن در بعضی مواقع تا حدودی سالم و طبیعی است؛ بعد از یک شکست عشقی، بعد از مرگ یک عزیز یا چیزهایی شبیه این، اما همیشه مرزی وجود دارد که شما باید از جا بلند شوید و واقعیت را بپذیرید، چون نقصیر و وظیفهی هیچ کس دیگری نیست، جز خودتان! افرادی که در یک چرخهی پوچ و بدبختی نابودکننده زندگی میکنند و عملا هیچ تلاشی برای تغییر زندگیشان نمیکنند، همانهایی هستند که مدام در حال عجز و لابه کردن و اظهار ناتوانی هستند؛ افراد سمی! اجتناب از این آدمها و تائید نکردنشان، نه تنها به نفع خودشان است، بلکه شما را هم از گیرافتادن در دنیای افسردهشان نجات میدهد.
۱۰. جوابهای مستقیم و روشن برای سوالهایشان میطلبند
افراد سمی معمولا جوابهای الکی، مبهم، غیرمتعهدانه یا گمراه کننده به سوالها میدهند. راهی که یک فرد سمی میرود تا مجبور نشود جوابهای قانعکننده ندهد، احمقانه و باورنکردنی است. او این کار را نه تنها برای امتناع از دادن اطلاعات انجام میدهد بلکه نمیخواهد کسی وادارش کند که بعدا حرف خود را پس بگیرد. راه مقابله با این افراد در چنین شرایطی این است که فقط سوالهایی از آنها پرسیده شود که جوابهایی قاطع و روشن داشته باشند، یعنی سوالهایی با جواب بله یا نه. بدین ترتیب وادار خواهند شد تصمیمشان را برای جواب بگیرند و یک جواب واضخ بدهند و وارد بازی روانی با شما یا دیگران نشوند.
۱۱. با خودشیفتهها درگیر نمیشوند
خودشیفتهها عاشق خودشان هستند یا دقیقتر بگوییم، آنها عاشق نظرات خودشان هستند. آنها معمولا آنقدر خام ِ علایق خودشان هستند که ناخودآگاه واقعیت را گم میکنند. خودشیفتهها به دنبال تعریف و تمجیدند و اغلب وانمود میکنند نسبت به خودشان چندان هم احساس رضایت نمیکنند. آنها معمولا زیاد از خودشان عکس میگیرند و مدام به دنبال نظرات دیگران در مورد این عکسها هستند. بهترین راه برخورد با خودشیفتهها این است که آنها را نادیده بگیرید و اهمیتی به ولع سیریناپذیر آنها جهت کامروایی ندهید. شما نباید از آنها انتقاد کنید یا کاری کنید نسبت به خودشان احساس بدی داشته باشند، بلکه فقط آنها را نادیده بگیرید. اینطور به آنها یادآوری خواهید کرد که همهی ما انسان هستیم و زندگی همهی ما به یک اندازه معنیدار است.
۱۲. اگر کسی مرتکب اشتباهی شود به او گوشزد میکنند
افراد سمی تقریبا هرکاری میکنند که خودشان را از اشتباه و تقصیر تبرئه کنند، حتی اگر واقعا مقصر باشند و برای هر اشتباهی، بهانههای عجیب و غریب میآورند. افراد باهوش و عاقل کاری که میکنند این است که به آنها میگویند که تقصیر اشتباه به گردن آنهاست و بهانههایشان را نمیپذیرند. البته اگر افراد سمی، حیلهگر و دوپهلو باشند، کار سختی خواهد بود اما در نهایت به رشدشان کمک میکند.
۱۳. تحت تاثیر محبت دروغین قرار نمیگیرند
شما نمیتوانید از کسی چیزی را انتظار داشته باشید که ندارد یا در شرایط ارائهی آن به شما نیست. افراد سمی معمولا سعی میکنند با غرق محبت و تمجید کردن دیگران، بر آنها پیروز شوند. آنها این کار را میکنند چون چیزی از شما میخواهند و انتظاری از شما دارند. شاید زمانی هم متوجه شوید آنها آنقدرها هم که به نظر میرسد اهل ستایش و احترام گذاشتن نیستند، بلکه شاید با مشتری یا غریبهها بدرفتاری هم بکنند. ساده نباشید و باور نکنید که این آدم واقعا دوستتان دارد، یا اینکه واقعا مهربان و باوقار است، بلکه فقط سعی دارد به هدفش برسد.
۱۴. اجساسات خود را کنترل میکنند
افراد سمی سعی میکنند احساسات دیگران را به بازی بگیرند تا گروهی اجتماعی را در جهت نیازهای خودشان مهندسی کنند. افراد باهوش برای پیشگیری از قرار گرفتن در چنین شرایطی، نسبت به احساسات و هیجانات خود، آگاهی پیدا میکنند و دلیل هر احساسی را که دارند میدانند و تنها کسی هستند که میتوانند این احساسات را کنترل کنند. البته این کار در کلام ساده به نظر میرسد، چون کنترل احساسات نیاز به سالها تمرین ذهنی دارد، بنابراین برای بیشتر ما که ممکن است به این مهارت نرسیده باشیم، بهترین کار این است که از قرار گرفتن در موقعیتهایی که ممکن است باعث شود رفتار غیرمنطقی داشته باشیم یا احساس امنیت نکنیم اجتناب کنیم.
مثلا وارد بحثهایی نشوید که احساسات شما را برانگیخته میکند یا به شما حس ناامنی میدهد، شاید بهتر باشد حرفهایتان را روی کاغذ بیاورید و به صورت نامه یا پیام به فرد مقابل بفرستید. این کار به شما فرصت میدهد تا گفتههایتان را به دور از هیجانی شدن، به خوبی بررسی کنید و یک جواب کنترل شده بدهید نه یک واکنش انفجاری!
۱۵. روی راهحلها تمرکز میکنند، نه روی مسائل
افراد سمی معمولا وقتی مشکلی پیش میآید، بیشتر به دنبال پرداختن و شاخ و برگ دادن به خود مسئله هستند نه پیدا کردن راه حل. چون دوست ندارند برای یافتن راه حل، به خودشان زحمت بدهند. همیشه سرزنش کردن دیگران خیلی سادهتر از ایجاد تغییر است. اما افراد باهوش برعکس عمل میکنند و اگر برای کس دیگری هم مشکلی پیش بیاید سعی میکنند چیزی را درست کنند و کمکی کرده باشند تا مشکل برطرف شود، حتی اگر نقشی نداشته باشند. این نشان میدهد آنها دلرحم، حامی و وفادارند. سرزنش کردن کسی بابت یک مشکل، نشان میدهد که شما از مواجهه با آن میترسید، ضمنا کمک به حل مشکل، مدیریت شما را میرساند!